مي خواست با علي سوي مسجد رود ولي
دردا كه تازيانه ي غنفز امان نداد
مي خواست كه دهد جان به بشت در
جون بي كسي علي ديد جان نداد
هرقهرمان كند به نشان خود افتخار
ولي زهرا نشان خود به علي هم نشان نداد
.
.
.
در مدینه ماتمی چون ماتم زهرا نبود
چون به گلزار نبی جز یک گل زیبا نبود
در تمام زندگی داغی برای مرتضی
سخت چون داغ عزیزش حضرت زهرا نبود
.
.
.
ای نام خوشت ورد زبانم زهرا
از داغ تو سوخت جسم و جانم زهرا
برخیز علی به دیدنت آمده است
ای درد و بلای تو به جانم زهرا
**شهید گمنام**
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: